در واقع هیچکدام از این دو گروه، یکدیگر را قبول ندارند و در این زمینه با یک دایره بسته جهنمی روبهرو هستیم. در خارج از کشور وقتی کتاب موفق و پرفروشی منتشر میشود و مردم با نامش آشنا میشوند، یک تهیهکننده همان روز اول و به سرعت حق امتیاز کتاب را خریداری میکند. من بارها و بارها به اهالی سینما کتاب هدیه دادهام ولی به اصطلاح حتی لای آن را هم باز نکردهاند،نویسندههایمان هم کم فیلم میبینند.
اینطور نیست که بخواهم بگویم فقط یک طرف ماجرا مقصر است بلکه هر دو طرف در بهوجود آوردن چنین شرایطی دخیل هستند. فیلم چون جذاب است، بیشتر مورد استقبال مردم قرار میگیرد و شاهدیم که در خانوادهها هم دی وی دی فیلمهای مختلف بیشتر از کتابهای مختلف، شناخته شده است.
از طرفی، ما این روزها ادبیات جذابی هم نداریم. یکی از دلایلی که اهالی سینما به سراغ ادبیات نمیروند، همین نداشتن جذابیت است اما میتوان نمونههای خوبی پیدا کرد، به شرط آنکه به جستوجو بپردازیم. کما اینکه فیلمسازی چون رسول صدرعاملی کتابی که به او اهدا میشود را میخواند و در بین آثار ادبی به جستوجو میپردازد، در نتیجه اثر اقتباسی خوبی هم تولید میکند.